صبح جمعه خود را اینگونه آغاز میکنیم که بالاخره سرخ پوست ها حمله کردند! ( درمیان دخترها این یعنی شروع ) کلا من عجیبم 1 هفته قبلش درد میکشم و گوشه گیر میشم و اصلا افسرده و اوضاع روحی داغون ولی وقتی شروع میشه خیالم راحت میشه پامیشم یه عالمه کار سنگین انجام میدم و کلا فول انرژی میشم!!!

دیشب یهو طی یه حرکت انتحاری افتادم به جون قفسه ام و تماما خالیش کردم، کتاب درسی هام رو جمع کردم چون راهم معلوم شد که به این زودی نمیتونم کامل بشینم پای درس و باید دنبال کار بگردم پس بهتره کتاب هام جلو چشمم نباشن که داغ دلم تازه بشه. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها