امروز از هلال احمر که میومدم به نزدیک خونمون که رسیدم یه ماشینی افتاد دنبالم و کلی متلک مینداخت ، منم برای اینکه شرش رو کم کنه هیچ واکنشی نشون ندادم اما مگه ول کن بود رفت دقیقا روبروی خونمون پارک کرد و از ماشین پیاده شد و اومد سمتم من تنها شانسی که آوردم کاسب محلمون هنوز توی مغازه اش بود که من وقتی دیدم مزاحمه سمتم میاد رفتم و اون مغازه دار رو صدا کردم که بیاد این مزاحم رو ردش کنه! 

وقتی رسیدم خونه دیدم ماشینه هنوز دم در وایستاده و اونجا بود که به بابام گفتم و اونم رفت شماره پلاکش رو برداشت و گفت زنگ بزنم 110 گزارش کنم. 

حالا الان نیم ساعته منتظرم مامور بیاد 

ولی خدایی یعنی اگه اون لحظه تو کوچه هیچکس نبود معلوم نبود چه بلایی سرم میاورد خیلی ترسیدم اونقدر هول شدم که فکرم نرفت سمت اینکه با سنگ بزنم تو شیشه ماشینش یا همونجا زنگ بزنم 110 یا زنگ بزنم به خونه بگم بابا بیاد پایین ترسیدم حمله کنه گوشیمو بزنه! 

هووووف واقعا ترسناک بود. 

حالا میفهمم اینایی که بهشون اسید میپاشن یا حمله میشه بهشون یا هر بلای دیگه ای چقدر اون لحظه قالب تهی میکنن! 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها